استراتژی جدید اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۶۱۳۶۹
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها - صبح نو نوشت: سیاست یک بام و دوهوای طیف اصلاحطلب در آستانه انتخابات به یکی از استراتژیهای همیشگی آنان مبدل شده است تا جایی که در هر دوره با سناریوی متفاوتی اجرا میشود. البته این سناریو پس از التهابات اجتماعی سال گذشته، شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته است و انتخاب آذر منصوری بهعنوان ریاست جبهه اصلاحات عملا خطدهی آنان را در این حوزه بهخوبی آشکار کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انتخاب آذر منصوری بهعنوان ریاست تشکیلات اصلاحات در ماههای اخیر بهخوبی نشان داد جریان اصلاحات در سال منتهی به انتخابات چه برنامهای را در نظر دارد و طبیعی است که آنان مواضع تندی را نسبت به مسأله انتخابات در پیش بگیرند. رویهای که با توجه به مروری بر سابقه اتحاد ملتیها، امر دور از ذهنی نیست. در واقعیت حزب اتحاد ملت بدیل از حزب مشارکت است که از ماهها پیش، خط و نشان برای شورای نگهبان را آغاز کرده و با تأکید بر حضور مشروط در انتخابات پیشرو، سعی دارد اصلاحات را دچار انزوا و بنبست کند. با اصلاح قانون انتخابات و تغییرات صورتگرفته در مسأله رد صلاحیتها طبیعتا بخشی از بهانههای این جریان منتفی میشود و به نظر میرسد این موضوع موجب شده است جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در مصاحبهای، از عدمتصمیمگیری این جریان در امور انتخاباتی صحبت کند.
زمانخریدن؛ استراتژی جدید در انتخابات پیشرو
در شرایطی که مواضع اکثریت طیف اصلاحطلبان بر شاخوشانه کشیدن برای نظام و اعلام تحریم پیش از موعد انتخابات پیشرو به دلیل بهانههای واهی همچون نداشتن نامزد مشخص متمرکز شده است، به نظر میرسد بخشی از این طیف، استراتژی جدیدی را برای زمانخریدن در اعلام تصمیم نهایی خود در نظر گرفتهاند تا جایی که بتوانند با تحلیل شرایط پیش آمده به اتخاذ تصمیم دقیقتری در عرصه انتخابات بپردازند. مواضعی که با اصلاح قانون انتخابات اخیر هم غیرمرتبط نیست و آنان منتظرند جو رسانهای موجود در این زمینه را بهخوبی ارزیابی کنند. در همین رابطه جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات گفت: «با توجه به مباحثی که امروز در جبهه اصلاحات مطرح شد و نظراتی که اعضای جبهه داشتند، جبهه اصلاحات ایران همچنان درباره انتخابات هیچ توصیهای ندارد.» امام در پاسخ به این سوال که با این نظر؛ یعنی اعضای جبهه در انتخابات شرکت میکنند یا خیر، گفت: «به هر حال اینکه شرکت میکنند یا نمیکنند، ما هنوز زمان داریم؛ اما درباره پیش ثبتنام، در حال حاضر جبهه هیچ توصیهای درباره ثبتنام ندارد.» البته امام در مواضعش بهصورت ریز انتقاداتی را در راستای همان مواضع همیشگی اصلاحطلبان هم بیان کرده و از صدور بیانیهای خبر داده است؛ اما در عین حال اعلام کرده که جبهه اصلاحات در خصوص ثبتنام هیچ توصیهای ندارد. البته در ادامه این مسأله را هم برای خاطرجمعی مطرح کرده است که این موضوع به تشتت آرای اصلاحطلبان مرتبط نیست و «اگرچه جمعبندی جبهه این است که درباره انتخابات توصیهای نمیکند؛ اما اگر شخصی برای خودش، تصمیمی میگیرد، متوجه جبهه نیست.»
شکست سرمایه اجتماعی؛ چالش اصلی اصلاحطلبان
در سالهای اخیر با وجود تأیید صلاحیت چهرههای سیاسی همچون اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف و دیگر نامزدهای منسوب به این جریان آنان این مساله را کنار گذاشته و در هر دوره با نادیدهگرفتن آن مدعی میشوند که ما در انتخاباتهای گذشته هیچ نامزد مشخصی نداشتیم. در نتیجه حمایت این طیف از روحانی، شرایط اجتنابناپذیری بود که به آن دچار شدیم. رویهای که عملا با واقعیت همخوانی ندارد و این طیف در ادوار مختلف انتخابات به دلیل ترس از شکست سبد رأی خود به سراغ چهرههایی معتدل و بعضا اصولگرای اصلاحطلب رفتهاند تا بتوانند بهصورت حداقلی در فضای سیاسی کشور حضور داشته باشند. در نتیجه این موضوع به تقسیم کاری در میان آنان منجر میشود که دسته اول با زیرپازدن به تمامی ساختارهای نظارتی در تأییدصلاحیتها مدعی بسته بودن فضای انتخاباتی و سلب فرصت از این طیف برای حضور در عرصههای انتخاباتی شده و با تعیین شرط و شروط برای نظام، خواستههای غیرقانونی خود را به نظام تحمیل میکنند. دسته دوم هم با ادبیات محافظهکارانه تلاش میکنند تا همچنان مسیر قانونی خود را برای حضور حداقلی این طیف فراهم کنند. هر چند که هدف دسته اول و دوم در نهایت به یک مقصد میرسد و این طیف علیرغم مساعدتهای صورتگرفته همواره معتقد است که عملا به آنان ظلم شده و نظام هیچ همراهی را با آنان در عرصههای انتخاباتی ندارد. البته اتخاذ این سناریو در انتخابات جاری با چالش اساسیتری هم مواجه خواهد شد؛ چراکه در سالهای گذشته، افراد با پروندههای قضایی و نداشتن شرایط لازم تحصیلی، اقدام به ثبتنام میکردند و پس از رد صلاحیت، داعیه مظلومنمایی را در پیش میگرفتند. با این وجود، این شرایط در انتخابات پیشرو در صورت نهایی شدن اصلاحات صورت گرفته در قانون انتخابات وجود ندارد و عملاً امکان ثبتنام برای نامزدهای فاقد شرایط لازم در کشور وجود ندارد. موضوعی که با افزایش فرصت دستگاههای نظارتی بهخصوص شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت نامزدها در کنار «تعیین سازوکارهای شفاف، زمانبندیشده و اطمینانبخش و فراهم کردن حضور داوطلبان یا نمایندگان آنها در تمام مراحل» و «پاسخگویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان» عملا میتواند به این چالش همیشگی پایان دهد و اصلاحطلبان بهانهای در این زمینه نداشته باشند.
باخت سیاسی و اشکالهایی که به طیف اصلاحات وارد است
شکی در این مسأله وجود ندارد که یکی از چالشهای اساسی اصلاحطلبان، نابودی سرمایه اجتماعی در پاسخگویی به مطالبات مردمی است که تصمیمگیریهای آنان در ادوار گذشته بر این موضوع تأثیر گذاشته است. رهبران اصلاحات با حمایت حداکثری خود از حسن روحانی در دوره گذشته ریاستجمهوری، عملا سرمایه اجتماعی این طیف را سوزانده و در میان مردم با اقبالی مواجه نیستند. موضوعی که خود افراد منتسب به این جریان هم در موضوعات مختلف به این مسأله اشاره کردهاند و آن را مورد انتقاد قرار میدهند که اگر تصمیمگیری این طیف به نحو دیگری رقم خورده بود، اکنون این جریان سیاسی با وضعیت بهتری روبهرو بود. آنچه در این موضوع دارای اهمیت بوده است به مدل رفتاری این طیف برمیگردد که عملا میان کنشهای افراطی و رادیکال در کنار مواضع انفعالی در گردش است. موضوعی که از آن میتوان به اشتباه راهبردی این جریان یاد کرد. راهبردی که اگرچه عدم اقبال مردم به آنان به بحث عملکردی آنان برمیگردد؛ اما این طیف چشم خود را بر این واقعیت بسته و سعی در انکار کردن این ماجرا دارد. در کنار اینکه با نادیده گرفتن این مسأله در تلاش است تمامی تقصیرها را به گردن ساختارهای نظارتی بیندازد که عملا به وظایف قانونی خود میپردازند و در این مسأله تفاوتی را میان جریانهای سیاسی قائل نمیشوند. از طرفی یکی از اشکالها دیگری که به این جریان وارد شده این است که هیچ مرزبندی روشنی را با براندازان انجام نمیدهند و در مواضعی مبهم در تلاش هستند هم ساختارهای قانونی و در عین حال همسویی را با جریان برانداز داشته باشند. هر چند که سیاست متذبذبانه آنان در برابر اظهارات ساختارشکنانه موضوعی نیست که امروز شاهد آن باشیم و دو رویکرد انفعال و رادیکالیسم از جمله مؤلفههایی بوده که دولت اصلاحات از ابتدای روی کار آمدنش در سال 76 با آن درگیر بوده است. در نتیجه در این شرایط است که آنان یکی به نعل میزنند و یکی به میخ تا همه را برای خود داشته باشند و این موضوع، ناکارآمدی آنان را در این حوزه به تصویر میکشد.
تلاش جریان چپ برای اپوزیسیوننمایی
در پایان باید بر این مسأله تأکید کرد طیف چپ در سالهای اخیر و پس از التهابات اجتماعی سال گذشته، تلاشهای ویژهای در این راستا انجام داده است تا بتواند در ذهن عمومی، خود را هم جهت با مواضع اپوزیسیون نشان دهد. موضعی که عملا پس از سالها حکومتداری و سابقه اداره کشور ممکن نیست و انتقادات آنان به ساختار کشور در حالی از سوی این طیف مطرح میشود که بخش مهمی از این اشکالها معطوف به عملکرد خود آنهاست. در این شرایط شاید بهتر باشد که آنان مروری را بر سوابق کاری و عملکردی خود در زمینههای مختلف داشته باشند و راهبردی جدیدتری را برای بیان مطالبات خود پیدا کنند.
موضوعی که در صورت قبول اشتباهاتشان و تلاش برای جبران آن، میتواند به افزایش سرمایه اجتماعی آنان هم کمک کند. با این وجود این از جمله موضوعاتی است که آنان چندان به آن توجهی ندارند و بر مواضع اشتباه خود پافشاری میکنند.
پایان پیام/غ
منبع: فارس
کلیدواژه: آذر منصوری انتخابات پیش رو سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات داشته باشند اصلاح طلبان طیف اصلاح توصیه ای ثبت نام سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۶۱۳۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصلاحات ، راه برون رفت از بحران مهاجرت سرمايه های انسانی
فاطمه تقوی رمضانی ؛ عصرایران - در عصر ارتباطات كه ظهور اینترنت مرزهای جغرافیایی رو در نوردیده،جهانی شدن برسبك زندگی اثر می گذارد و فناوری های ارتباطی برنگرش های اجتماعی، سیاسی اقتصادی و فرهنگی تاثیر می گذارد زیرا هنگامی كه روابط اجتماعی بین مردم از سطح ملی به سطح جهانی گسترش می یابد زمینه برای یكپارچه شدن جوامع ملی در یك جامعه جهانی فراهم می آید
درسالن انتظار مدعو منتظر زمان جلسه نشسته ام، چند نفر گرم صحبت در خصوص راه های دریافت ویزای تحصیلی و مهاجرت هستن، عمق شیفتگی سخنرانان از لحن صدا پیداست، این روزها مهاجرت نقل هر محفلی است! گویا، رفتن مرهم ناامیدی است و به یك موضوع روز و یك اتكد اجتماعی و فرهنگی برای همه اقشار جامعه از نخبه، چهره، برخوردار مالی تا كم برخودار تبدیل شده است.
به گزارش رصد خانه مهاجرت ایران کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، اتحادیه اروپا (شامل فرانسه، سوئد، هلند، آلمان)، استرالیا، ترکیه جزو مقصدهای اصلی ایرانیان برای مهاجرت هستند، البته كشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عمان و امارات هم به لیست اضافه شده اند. سری به یكی از آژانسهای مهاجرت می زنم، كاتالوگ ها را ورق می زنم مقایسه شرایط تحصیلی، كار، میزان دریافت دستمزد احتمالی همسطح با مدرك تحصیلی و جلوه های دیدنی جالب انگیزبود.
پدیده مهاجرت عبارتست از جابه جایی مردم از مكانی به مكان دیگر به علل وعوامل مختلف ازجمله شرایط نامساعدی مانند مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ،بیكاری و یا عوامل مساعدی مانند آزادی های سیاسی، درآمد بیشتر، امكانات بهداشتی، رفاه و..
پدیده مهاجرت ریشه ها و زوایای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دارد، در دهۀ 1960 و 1970 انگیزه اصلی مهاجرت، کمبود بازار کار و شغل غیرقابل قبول برای افراد ماهر و در دهۀ 1980 انگیزه اصلی فرار مغزها به بهره وری بالاتر و درآمد بهتر کارگران ماهر در کشورهای در حال توسعه مربوط میشد و از دهۀ 1990 تاکنون انگیزه اصلی به دلایل فردی برمی گردد.
مهاجرت افراد با صلاحیت نسبی از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته به معنای انتقال سرمایۀ انسانی و اتلاف هزینه است. كه این موجب کاهش انباشت سرمایۀ انسانی، کاهش کارائی سرمایه های فیزیکی، تنزل بهره وری و افزایش هزینۀ تولید کالاها و خدمات و درنهایت سبب انقباض عرضه کالاها و خدمات، افزایش تورم و ایجاد اخلال در سیاستهای اقتصادی و توسعه ای کشور خواهد شد.
امروزه مهاجرت به معضلی برای كشورهای در حال توسعه از جمله ایران تبدیل شده است رصدخانه مهاجرت ایرانیان میگوید که تعداد ایرانیان دارای شغل در خارج از کشور برای هشتمین سال متوالی افزایش یافته و از ۴۹ هزار نفر در سال ۲۰۱۳ به حدود ۷۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۱ رسیده است از طرف دیگر ایران به علت شرایط ژئوپلتیكی و مجاورت با همسایه شرقی خود(افغانستان) به كشوری مهاجر پذیر هم تبدیل شده كه مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود را دارد كه فراخور این مقاله نیست.
مهـاجرت نخبگـان تعادل جهانی را بر هم زده و باعث میشـود تـا كشـورهای فقیـر همچنـان فقیـر بـاقی بمانند البته در ادبیات اقتصادی ازوجوه ارسالی به عنوان منبع مهم درامد برای کشورهای در حال توسعه و سود مستقیم حاصل از مهاجرت یاد میشودكه این وجوه ارسالی میتواند اثرات منفی کاهش در سرمایۀانسانی ناشی از مهاجرت را برای کشور مبدأ کاهش دهد كه در مورد ایران این وجوه قابل مشاهده نیست.
سوال اینجاست كه مهم ترین عوامل اثرگذار برمهاجرت چیست ؟
نظریه پردازان مهاجرت عواملی ماند ضعف درآمد، نابرابری درآمدی، محرومیت های نسبی، امنیت های اجتماعی، رفاه، شاخص های توسعه ای، را از عوامل اصلی مهاجرت می دانند ضمن اینكه ارزش پول ملی كه پشتیبان وضعیت اقتصادی هست یكی از علل مهم مهاجرت به كشورهای توسعه یافته است.
طبق نظریه ی جاذبه و دافعه" اورت اس. لی" آنچه باعث فرار مغزها، ترك وطن و اقامت در سرزمین دیگر بخصوص برای گروه نخبه می گردد به طور معمول به دو گروه عوامل دافعه و جاذبه تقسیم می شود كه با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تخصصی ارتباط دارند. مهمترین مواردی كه میتوان در دسته ی مربوط به دافعه جای داد عبارتند از: افزایش فاصله طبقاتی، محدودیت آزادی، فرهنگ كاری ناكارآمد، كمبودامكانات تحقیقاتی و پایین بودن استانداردهای پژوهشی، عدم تعادل در درآمد و هزینه، بی عدالتی، بی قانونی و پارتی بازی. در مقابل علل رانشی، مواردی وجود دارد كه باعث جذب نخبگان در كشوری دیگر می گردد. این عوامل كششی عبارتند از: فرصت ادامه تحصیل، رفاه اجتماعی، تعادل هزینه و درآمد، سیستم آموزشی كارآمد، رفاه اقتصادی، آزادی سیاسی و اجتماعی، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی.
در عصر ارتباطات كه ظهور اینترنت مرزهای جغرافیایی رو در نوردیده،جهانی شدن برسبك زندگی اثر می گذارد و فناوری های ارتباطی برنگرش های اجتماعی، سیاسی اقتصادی و فرهنگی تاثیر می گذارد زیرا هنگامی كه روابط اجتماعی بین مردم از سطح ملی به سطح جهانی گسترش می یابد زمینه برای یكپارچه شدن جوامع ملی در یك جامعه جهانی فراهم می آید، طبق تحلیل یافتههای گالوپ، دسترسی به اینترنت و به طور كلی رسانههای اجتماعی، اثر مستقیم و معناداری بر میل به مهاجرت دارد. اینترنت و واسط های كاربری مانند فیسبوك، اینستاگرام.. موجب تعاملات مردم در جوامع مختلف گردیده و ضمن گسترده شدن افق دید افراد موجب می شودكه از الگوهای مشتركی برای تنظیم و مدیریت روابط اجتماعی، ساختارهای مشترك سیاسی و اقتصادی برای تنظیم این روابط در سطح جهانی و استانداردهای مشابه زندگی استفاده كنند.
یافته های پژوهشی در آسیا بـر روی كارفرماهـای برتـر، نشان میدهد شركتها وكشورهایی كه تصویر خوبی از برند كارفرمایی خـود ایجـاد كـرده انـد، مقصد بسیاری از جویندگان كار شده اند به این معنا كه در برخی از كشورهای آسیایی كه با پدیده مهاجرت روبرو بوده اند جذابیت برند كارفرما به معنا ی فرآینـد ایجـاد و ارائـه تصـویری واضح به عنوان یك مكان جذاب برای كار نیروی انسانی فعلـی و بـالقوه، موجب كاهش مهاجرت گردیده است، از طرفی تجربه بین المللی در برخی از كشورهای در حال توسعه كه با پدیده مهاجرت گسترده نیروی انسانی متخصص روبه رو بوده اند با ایجاد شبكه هایی از متخصصان خارج از كشور درقالب ارائه انواع همكاری های پاره وقت و تبادل دانش وفن آوری های جدید با دانشگاه ها و مراكزعلمی و فنی داخلی موجب كاهش مهاجرت گردیده است.
بنابراین برنامه ریزی صحیح، اصلاحات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، افزایش ارزش پول ملی و سیاست گذاریهای كلان جهت حفظ سرمایه های انسانی امری ضروری و نگاه ویژه دولتمردان را می طلبد و میتوان با الگو گرفتن از کشورهایی مانند چین و افزایش توسعۀ اقتصادی، از افزایش مهاجرت جلوگیری نمود.